+سلام دوستان وقتتون بخیر. خیلی خوشحالم که در خدمت شما هستیم. خدا را شکر خیلی قوی و جدی داریم پادکست رو پیش میبریم و برای خودم تا اینجا خیلی جذاب بود اینکه هر کدوم از مهمونها دعوت منو میپذیرن میان اینجا، وقتی باهاشون گپ میزنم خودم یه چیزهای جدید یاد میگیرم و این کسب تجربه برای خودم خیلی جذابه.
امشب یه مهمون داریم که یه مقدار مهمون خاصیه از این نظر که اولین بار وقتی با ایشون روبرو میشید بعد از دو سه دقیقه صحبت کردن متوجه میشین که چقدر شخصیت با ادب با احترام و کار درستی هستن. خودم اولین بار که باهاشون روبرو شدم همونجا تصمیم گرفتم ایشون رو یکی از دوستان خوبم قرار بدم. بسیار کار درست و حرفه ای هستن.
هنوز بحث شروع نشده بهتون بگم که از دکترای شیمی دانشگاه فردوسی یه سوئیچ خیلی پرهزینه به سمت تولید محتوای ویدیو داشتن. امشب در خدمت آقا محمد صالح اباذری هستیم رفیق عزیز مون. خیلی خوشحالم که دعوت ما رو پذیرفتین!یه معرفی کوتاه از خودتون داشته باشید که مخاطبین ما آشنا بشن باهاتون. چند سالتونه؟
-محمد صالح اباذری هستم، سی و شش سالمه. دانشگاه امام حسین درس خوندم. در این زمینه خیلی موقعیت های کاری هم داشتم. ولی خب مصاحبه و جاهای مختلف رفتم در زمینه شیمی اما نشد. اومدم مشهد و مشهد دنبال کار بودم تا اینکه یکی از دوستان گفت میتونی کنار شیمی تدوین یاد بگیری که منبع درآمد خوبی هست. تا وقتی که کار پیدا کنی یاد بگیر، کار پاره وقت خوبیه.
زمان تحصیل من تخصص مصاحبه اون چیزی که من میخواستم خاص بود. مثلا هدف من موسسات تحقیقاتی بود و نه کارخانه ها. بعدش هم که غیرانتفاعی رفتم هنوز دنبال کار بودم. شرکت نفت هم رفتم واسه مصاحبه، جاهای مختلف رفتم و نشد. بعد پیشنهاد یادگیری تدوین بهم شد. در سازمان صدا و سیمای خراسان رفتم پیش آقای چاره ساز، چند جلسه الفبای تدوین یاد گرفتم.متوجه شدم چقدر جالب هست. من تا قبلش اصلا هیچ تجربه تدوین نداشتم. البته تجربه کار با سازمان از 18 سالگی به عنوان صدابردار به واسطه یکی از اقوام رو داشتم. اما تدوین رو آشنایی نداشتم.
بعد از یاد گرفتن چند تا پروژه خودم توی خونه انجام دادم و سفارش گرفتم انجام دادم. بعد با آقای مختاری آشنا شدم رفتم دفتر ایشون.
+ایشون خیلی گرم و صمیمی برخورد میکنن. من خودم دفعه اول که رفتم با روی باز برخورد کردن. و داشتن شرکت سینمایی در مشهد از این صمیمیت کم نکرده بود. خیلی از نظر ویژگیهای شخصیتی آدم محترمی بودن.
-اولین بار خیلی از من حمایت کردن. با اینکه یه تدوینگر دیگه هم داشتن توی تیمشون و ایشون کار تدوین رو تو یه روز انجام میداد و من در یک هفته.یک مورد کار دوربین بود و خیلی طول کشید. اما ایشون اعتماد کرد و کار بهم میداد. پیوسته اونجا کار یاد گرفتم. علاوه بر این اونجا تصویربرداری هم یاد گرفتم و سر پروژه تصویربرداری هم رفتم. سال بعدش کنکور دکترا دادم و دکترا قبول شدم.
+ آقای اباذری دکترا رو چرا خوندی؟ چون ارشد داشتی و کارت درست بود.چون سوا هست بین بچه ها که بریم دانشگاه یا نه و ممکنه تصمیم ما با دهه هشتادیا و هفتادی ها متفاوت باشه. خیلیاشون معتقدند دانشگاه نمیتونه مارو به سمت مسیری که میخوایم ببره. یه حال و هوای دیگه داره. مثلا محتوا به روز نیست و در حد مدرک گرفتن میشه. من ولی واقعا با علاقه خودم ارشد خوندم.
البته رویکرد این رو داشتم که بخوام توی اداره وارد شم. جالب اینجاست که الان دارم راجع به کارمندی غر میزنم ولی گزینش دوم یکی ارگانهای خوب کشور رفتم و پذیرش شدم. یه دفعه با خودم گفتم داریم وارد ارگان میشیم و تا آخر عمرم همینم و نمیتونم دیگه بیام بیرون، و نرفتم برای استخدام. ولی واقعا درس خوندن تقریبا ۸۰ درصدش علاقه بود. مثلا یه درس داشتیم دانشگاه من ارشد علوم سیاسی خوندم آزاد مشهد و دوستش داشتم، رفتم پیش استاد گفتم این سرفصل های پیش نیازش توی کارشناسی هست؟ گفت آره. گفتم من رشته کارشناسی مرتبط نخوندم ولی میشه بیام سرکلاس بشینم؟ صبح از خواب بیدار میشدم و واقعا با علاقه میرفتم.انصافاً بیشتر کلاس شما علاقه داشتین رفتین خوندین یا فکر میکردین میتونین باهاش مثلا شغل بهتری انتخاب بکنین؟
-واقعا جزو رشته های سخت دنیاست. نظر من این بود که ارشد و دکترا کسی که علاقه نداشته وارد نمیشه .حالا ارشد شاید وارد بشه ولی دکترا رو دیگه با علاقه باید باشی. من خودم همینجور که شما میگین واسه اینکه ارشد بتونم شیمی فیزیک قبول بشم ،توی لیسانس میرفتم سر یه سری کلاس مستمع آزاد میشستم. و تو کوئیز ها بالاترین نمره رو میگرفتم. چون با علاقه میرفتم. بقیه میرفتن پاس کنند ولی من از وقتم میزدم از انرژی میزدم که برم یه چیزی یاد بگیرم کلاس.یکی کوانتوم بود، یکی فلزی بود، این دوتا رو خوب یاد گرفتم. ارشد خوندم بعدش هم احساس خلع میکردم.
من با اینکه تدوین داشتم انجام میدادم و تصویربرداری میکردم، احساس میکردم که علاقه دارم به شیمی و باید برم دکتراشو بگیرم. سختترین اساتید رو داره ولی واقعا باعث پیشرفت آدم میشه. و حالا نکته جالب شیمی چه ربطی داره به تدوین؟ چه ربطی داره به تصویر ؟ علاقه بود.
+به نظرم هر چیزی از علاقه شروع میشه.
– من همیشه دوست داشتم یه چیزی رو بسازم. یه چیزی رو تولید کنم توی شیمی شما یک واکنشی را انجام بدی یه کار جدیده. توی تصویر هم همینه شما میتونی یه کار جدید انجام بدی. میتونی یک ایده جدیدی داشته باشی. همین کار روتین کار همایشی که شما میکنید، توی تدوینش میتونی یک مدل جدید داشته باشی.
+ اینو خودم درک میکنم وقتی کار تموم میشه و میبینیش کیف میکنی!
-این باعث میشه که این دوتا واسه من تناقض نداشته باشه.
+پس چون ساختن دوست داری، شیمی تخصص و علاقه خودت بود. تدوین هم وقتی رفتی توش دیدی اون حس رو برات ایجاد میکنه توش ماندگار شدی.
– و توی هیچ کدوم از این دوتا احساس خستگی نمیکنم. مثلا من هر روز آزمایشگاه هستم روی تز ام کار میکنم.
+ کارت به درست لطمه نمیزنه؟ خیلی سخته همزمان کار کردن و درس و اینکه سر خونه خودت هستی.
-بدون عشق و علاقه سخته.
+ اتفاقا در پادکست قبلی هم حرف به همین جا رسید که عامل نگهداشت هر آدمی توی تحصیل و کار و تو مسیر زندگیش علاقشه. یعنی اگه علاقه نباشه، میدونی تو فراز و نشیب ها و وقتایی که آدم ها همه هستن، انرژی بالایی دارن کار میکنی. وقتی تنها میشی یا یه باگی وجود میاد، مثلا فرض کن مشکل مالی، میگی نکنه من مسیر اشتباه اومدم. ولی اگه دوست داشته باشیم با مبارزه از اون مشکل عبور میکنیم. این علاقه که میگی واقعا عامل موفقیته.
– اگه علاقه نبود من همون سال اول درس رو میزاشتم کنار. واقعا من لیسانس گرفته بودم ارشد گرفته بودم بعد رفتیم سر کلاس و هیچی نمیفهمیدم. بعد جلسه دوم و سوم تازه یواش یواش خودم رو رسوندم. ترم اول خیلی سخت بود چون چهار سال من از ارشدم فاصله گرفته بودم خیلی دور شده بودم از درس و خوندن کتاب. سخت شده بود ولی خوب خدا را شکر دیگه الان دارم کیف میکنم.
+ محمد صالح جان، پس اول گفتی که رفتی دستیاری کردی سر پروژهها. یه ذره با فضای در واقع آفیشی فیلمبرداری آشنا شدی. الان بیشتر داری تدوین انجام میدی یا فیلم برداری؟ فکر کنم تو موشن هم یه مدتی یادمه موشن موقع کار موشن هم انجام میدادی. فقط تخصصت یکیه یا رو چند حوزه و یا چند تا کار همزمان کار میکنی؟
– موشن چند سال پیش داشتم میرفتم سمتش که به صورت حرفه ای انجام بدم. دورشو رفتم هم دوره حضوری رفتم هم دوره آنلاینشو رفتم. خیلی هم تمرین کردم ولی خوب خیلی به صورت حرفهای ادامش ندادم.
+ اونم توش خلق کردن خیلی هست.
– ایرادی که داشت توی کارا و توی پروژههایی که داشتم، این بود که کار وقتی مال خودت نیست بازم اونجوری که دلت میخواد در نمیاد. ما کار به بهترین شکل در آوردیم ولی اون مسئول پروژه یک ایرادهایی میگیره که آدم رو خسته میکنه و توی پروژه موشن این قضیه به نظرم بیشتر میومد.
+ اصلاحش هم سخته خیلی.
-یه چند تا طراحی انجام دادم تو این زمینه ولی اینکه بخوام به صورت حرفهای برم مثلاً کلاً دکوپاژشو از همون صفر تا صد سناریو تا آخر کار بخوام انجام بدم نه. چون دیدم اولاً یک نفره نمیشه موشن انجام داد باید تیم باشی، یه نکته دوم واقعا با تایم من نمیخوند. من نیاز داشتم که در کنار درس کار کنم. چون درس رو خوب باید تمومش میکردم . ودر کنارش پروژههایی رو انجام بدم که سریعتر به پولش برسم. برای همین موشن رو تقریبا گذاشتم کنار.
ولی خوب از اون مهارت های که یاد گرفتم توی افتر افکت. همون دوره پروژه موشن که رفتم، خیلی کمکم کرد توی بحث افتر افکت بتونم استفاده بکنم.
+سری ادوب این طوریه که وقتی وارد میشی نمیشه سمت فتوشاپ و افتر افکت ندری یعنی باید مولتی باشی و خوبی افتر افکت همینه. خیلی نرم افزار های خوبی هم هستن. مثلا داوینچی تو اصلاح رنگ واقعا حرف داره برای گفتن. بهترین فیلم های دنیا دارن با داوینچی در واقع اصلاح رنگ انجام میدن. همه مشکلات ادوب رو قبول دارم ولی خوبیش اینه که وقتی شما وارد نرم افزارهای بیس ادوب میشی برای تدوین یا گرافیک، اینکه میتونیم بین چند تا نرم افزار سوییچ کنی خیلی عالیه.
مثلا فایل افتر افکت و ایلاستریتور رو میتونی بیاری به عنوان یه دونه لایه توی پریمیر. خیلی چیز خوبیه چقدر دست آدم رو میاره جلو .این سوئیچ رو من خیلی ازش دوست دارم. چند وقتی هم هست بچه ها بچه شرکت خیلی اصرار میکنن بریم یه ذره به سمت داوینچی. میگم نه فعلا تو این سطح پروژه که ما داریم برامون خوبه، حالا خوبه نیم نگاهی هم بهش داشته باشیم ولی ادوب رو نمیتونم رهاش کنم.
– بله یه جوری انگاری اینقدر خوب کار کرده و حرفه ای داره عمل میکنه، شما میتونید پروژه رو ببری و انجام بده. یعنی یک انعطاف خود ادوب در اختیار شما قرار میده که اگه جایی احساس کردی که خود ادوب نمیتونه پاسخگو باشه میتونی ببری توی داوینچی انجام بدی کار رو.
+البته در ایران امکانات کرک هم هست و هزینه کمتره. چند سال پیش دوست یکی از دوستانمون براش تعریف میکرد که ایشون رفته بوده کشور آلمان، جلو همکلاسی ها لپتاپش رو باز کرده و همکلاسیش گفته برای تو می ارزه اینقدر هزینه پریمیر، فتوشاپ ، ایلاستریتور، آفیس بدی؟مگه چقدر کسب درآمد داری؟
ما تو ایران ما خیلی محدودیت داریم برای تولید محتوای دیجیتال ولی هیچ جای دنیا فکر کنم به این راحتی نیست. البته خوبه نسخه اصلی رو بخری و من حداقل تو ایرانی خیلی حساسم خودم مثلا اگه ببینم واقعا فونتش صاحب اثرش ثبت شده و قابل خریدنه انصافا رایگان استفاده نمیکنم. بنده خدا زحمت کشیده چند ماه وقت گذاشته، خوب حیفه دیگه. مسئله بعد اینکه توی پریمیر، خوب برای بچهها این سوالات همیشه بوده و هست دوست دارم توضیح بدی که برای تعدیل چه با ادیوس چه با پریمیر چیکار کنیم؟ و اینکه شما ادیوس رو کلا گذاشتی کنار سوئیچ کردی؟ و اینکه یه ذره بهم توضیح بده. دوم مسیر رشد تو پیریمیر رو یه ذره بهم بگو. من تجربه خودم این بود که تا مقدمات و بحث های مبنایی تدوین و ابزار آشنا نباشید یا فیلمبرداری مستقیم تو بازار کار، حتی کنار کسی کارآموزی بکنی خیلی چیزی نمیفهمی. همش اصطلاح هست. مثلا من سر آفیش با بچه ها صحبت میکنم ۷۰ درصد کلمات مون اصطلاح هست. اصلا مشتری متوجه نمیشه ما چی داریم میگیم چون اصطلاح فنی هست .دوست دارم اینو برای بچههایی که میخوان تو این حوزه علاقه مندن، اگه این پادکست دارن گوش میکنن یا میبینند ، توضیح بدی که چه جوری تو این مسیر رشد کردی؟ و الان اوضاع پروژهها چه جوریه؟
-خب من اول که گفتم با چاره ساز ادیوس رو یاد گرفتم و تقریبا میشه گفت که نرم افزار توی ۶ جلسه آموزش داده شد و شروع کردم به کسب درآمد. یعنی شاید فکر میکنم دو سه سال اول فقط من با ادیوس کار میکردم. دوستان دیگه توی شرکت بودن که با پریمیر کار میکردن ولی خوب من سمت پریمیر نمیرفتم چون را دست نبود، ادیوس خیلی سریع بود.
+ خیلی ساده هم هست .
-بعد یواش یواش خودم سوئیچ کردم رو پریمیر یعن کسی نگفت که بیا برو پریمیر. و نکتهای که داشت این بود که ادیوس آپدیت نمیشد آپدیتهای مثلاً ۸۲ ۸۴، به بعدش دیگه خیلی سخت کرک میشد . پریمیر ولی دیگه هر سال هنوز سال نو میلادی نیومده نسخه جدیدش اومده بود. خیلی هم میترکوند. رفتم پریمیر یادم گرفتم. گفتم این پروژه بعدی رو باید با پریمیر انجام بدی. اولش یه ذره گیج بودم که مثلا این چرا اینجوریه مثلا سی رو میزاریم چرا کات نمیخوره، و اصلا شما وقتی که بلد باشی که چه جوری فیلم و تدوین بزنی، شاید خیلی فرقی نکنه با چه نرم افزاری باشه. یه خورده سرعت عملت میاد پایین وقتی که این نرم افزار جدیده، ولی واقعاً تفاوتی نداره. همه اصولش یکیه. لایه ها روی هم یک معنای داره در امتداد هم یک معنای را داره. معنی کات ها که فرقی نمیکنه، فقط شیوه اعمالش فرق میکنه، یا مدل افکت های که میتونی بذاری فرق میکنه . خوب خیلی دستمون باز شد دیگه وقتی با پریمیر آشنا شدم.
+خلاقیت بیشتر میتونی داشته باشی تو بحث ترانزیشن یا مثلا ماسک یه چیز غریبه و سختی بود تو ادیوس و یعنی به راحتی توی پریمیر نبود.
– توی پریمیر چون تبلیغات خیلی زیاده، آموزش خیلی زیاده جزئیاتش خیلی بیان شده شما خیلی راحت میگی خب ماسک این کارو میکنه، کلی امکانات دیگهای وجود داره که هست. و یا مثلاً پلاگینهای مختلفی که داره تو ادیوس هم هست. ولی چون خیلی ساده تا حالا استفاده شده ازش توی کارهای تلویزیونی بوده ،کارهای خیلی معمولی، فقط کات میخورده، خیلی نمیخواستن برن سمت اینکه مثلا پلاگین های خیلی خاصی یا مثلا ماسکی کار کنن. ولی هست. خیلی از قابلیت ها رو من الان نگاه میکنم هست. این بوده با اینم میتونستم این کارو بکنم. توسعه دهنده هاش کم بودن که استفاده بکنن. آموزش کم بوده و به خاطر همون. ولی نرم افزار خیلی سبکیه.
+ آقای صالح اباذری! شما به خاطر علاقه خودت و حالا ضریب هوشی بالایی که داشتی اینقدر راحت یاد گرفتی یا نه فکر میکنی هر کسی با هر توان مثلا خلاقیت یا در واقع پشت کارش بره تو این نرم افزار و باهاش کار بکنه یاد میگیره؟ منم خودم همینجوری بودم اول پیناکل یاد گرفتم. با حسام یه پروژه بود مجبور بودیم تدوین کنیم، بعد من پریمیر بلد نبودم. پیناکل دوستم کار کرده بود. گفت من با این میتونم تدوین کنم. دوتایی رفتیم یه ذره هی آزمون خطا کردیم. من خیلی آزمون خطا کردم تو زندگی. حتی اولین باری که کامپیوتر بابام برامون خرید با داداشم و خواهرم سال ۸۰ بود. مثلا کلاس اول بودم و دو تا دکمه ولثتاژ کامپیوتر رو نمیدونستم برای چیه، امتحان کردم و پاور کیس سوخت! و بابا رو انداختم تو هزینه. من خودم پریمیر رو خیلی باهاش سر و کله میزدم. مخصوصا منم خیلی زود وارد بازار کار شدم. یعنی اینجوری نبود یه وقت خالی داشته باشم بشینم سر کله بزنم. یه دفعه مثلا یه کاری سفارش میومد باید جمع میکردیم. هر جا هم بلد نبودم سزچ میکردم. من دست سرچم خیلی خوبه یعنی واقعا بعضی وقتا به شوخی میگیم مثلا دایره المعارف یوتیوب، با سرچ یاد گرفتم. پس شما فکر میکنی که اگه بچهها حتی هیچی هم بلد نباشن بیان توش بالاخره بچرخن یه چیزی میتونن کم کم یاد بگیرن و برن و یا نه لازمه قبل کارآموزی کنن برن دورههای آموزشی آنلاین ببینن؟
– خب یه سری چیزا هست که یه سری استاندارد داره. مثلا شما میخوای یک همایش بزنی قبلش اصلا هیچی همایش نزده باشی یه چیزی افتضاح تحویل مشتری میدی. چون شما باید یه سری استاندارد هارو رعایت بکنید. مثلا دوربین ثابت نباید تکون بخوره یا مثلا وقتی که سخنران دعوت میشه روی سن نیازی نیست که شما مثلا کل تشویق شو یا آهنگی که اون وسط زده میشه، اینا رو همه رو داشته باشی. اگه شما مثلاً توی یک مجموعه نباشی که این کار رو انجام داده، یا مثلا کسی بالا سرت نباشه که بگه آقا این کارو بکن، اون کارهای اولیه کارهای استانداردی نخواهد بود. پس اینجوری نیست که بگیم من میرم توی برنامه خودم یاد میگیرم و یه کار خیلی خوبی تحویل میدم.
-خودتون بهتر میدونید در تدوین در کنار اینکه آدم آشنایی داره با استانداردهای کار، با خود نرم افزار، صبر و حوصله خیلی مهمه. اگه کسی آدم عجولی باشه بخواد بدو بدو به نتیجه برسه به درد تدوین نمیخوره. در تدوین باید بشینی پای سیستم یه کاری که شاید مثلا شما ده ثانیه میبینی این کارو، شاید یه روزی کامل وقتتو بگیره انجامش. حوصله نداشته باشی نمیتونی کار خوب در بیاری. و اینکه آدم نباید به تجربه خودش هم متکی باشه.
-اتفاقا چند وقت پیش یه کار تدوین زدم، سخنرانی بود ، ولی تعدادش خیلی زیاد بود مثلا ۱۲ تا سخنرانی. بعد یه هفته پیگیر شدم خوب بود؟ گفتن آره فقط فلانی صدا نداشت! در حالی که من توی نرم افزار چک کردم. همیشه یه چک نهایی لازم داره. من همیشه کارامو میدم خانومم نگاه میکنه یعنی یک شخص دیگه. مثلا بد شده باشه میگه بده. حالا یا حسش میگه بده یا نه اصلا کار در نیومده.
+ هیچ منطقی نیست ولی در نیومده.
-باورتون میشه بعضی وقتا یه فریم رو میبینه. که اضافه ست. و واقعا لازمه یه تدوین گر غیر از خودش وقتی کارش نهایی میشه، باید یکی دیگه ببینه.
+من یه چیزی رو لو بدم. به کارآموز هام وقت های اول از قصد بهشون ادیت زیاد میسپردم که آستانه تحملشون رو ببینم. کسی که به قول شما آستانه تحملش پایین باشه به درد تدوین نمیخوره. مثلا میگفتم این آپشن رو اضافه کن، برو اینجا این کارو بکن. اینجوری میخواستم آستانه صبر رو ببینم داشتیم بچه های که مثلا تدوین بودن گفتیم توان تو یه جای دیگه ست مثلا عکاسیه، مثلاً تو اصلاح رنگ عکسه، یا شاید مثلاً تو موشن باشه. ولی واقعا باید آستانه صبر بالا باشه مثلا یه ماسک کردن ساده بعضی وقت ۲ ساعت و نیم تا سه ساعت وقتتون رو میگیره. خب اگه یه ذره سختت باشه این کارا رو بکنی دیگه کارات همیشه معمولی میشه دیگه کار جذاب و خلاقانه نمیتونی ثبت کنی. نکته بعد، الان پروژههایی که ما میگیریم میرسن به مرحله فریلنسری و کارمندی و کار کردن توی مجموعه ها، میخوام در موردش صحبت کنیم با همدیگه. ولی الان بیشتر پروژه هایی که داری میگیری تو چه حوزه ایه بیشتر؟ یعنی بیشتر تدوین هست؟ چون میدونم داری فیلمبرداری هم میکنی، تخصص داری با دوربین های ثابت، با سری دوربین سینمایی کار کردی. علاقته. الان بیشتر پروژه تدوین میگیری یا فیلمبرداری؟ یا تلفیقی میگیری کارو حالت ویدیو صفر تا صد خودت همشو انجام میدی؟ چیکار میکنی؟
-همه مدله هست یعنی بوده هم تهیه کنندهها هستند که واسم تدوین میفرستن. یعنی فیلم هاروگرفتن فقط میدن تدوین انجام میدم. یا مثلا بوده در خدمت شما بودیم که انجام وظیفه کردیم دوربین ثابت کار کردیم.یا هم کل پروژه رو خودم برمیدارم. من خودم چون خیلی فرصت ندارم معمولا خودم خیلی دنبال پروژه نیستم. یعنی خداروشکر توی ماه انقدر پروژه بهم میخوره.
+از چه طریق؟
-روابط عمومی. من سال ۹۴ که وارد این کار شدم خوب هیچ وقت شمارمو به کسی ندادم. ولی خوب آشنا شدیم. تو فضای مجازی، توی اینستا، توی واتساپ، یه زمانی تلگرام. انقدر آشنا شدیم جای مختلف که خب میشناسن زنگ میزنن میگن فلانی میتونی مثلا یه همچین پروژه داریم واسمون انجام بدی یا نه؟ اگه تایم داشته باشم انجام میدم. نداشته باشم نه.
+یعنی محمد صالح اباذری تقریبا صد در صد پروژه هاشو از روابط عمومیش داره از ارتباطات شخصی داره هیچ تبلیغی جای نداده.
– فرصتشو خیلی نداشتم.
+خیلی نکته مهمیه من خیلی تو پادکست قبلی در مورد این موضوع صحبت کردم منم همینجوری بیشتر پروژه ها رو از روابط عمومی میاد. میگن دنیای آینده راوپیش بینی میکنن که دنیا ای کیو هست نه آی کیو یعنی ای کیو ها کار میگیرن مدیریت میکنن کسایی که آی کیو دارن. واقعا دنیا در مدار روابط عمومی میچرخه. پس بیشتر پروژه هاتو با ارتباط شخصی میگیری؟
-اره. تو فکرم بود وقتی که حالا بتونم مثلاً درسو بزارم کنار تموم بشه، اون پروژه آزادتر بشه، خودم برم سمت پروژه. یعنی خودم میخوام پروژه تعریف کنم.
+ پروژه که دوست داری؟
– بله و سودآوری داره. مثلا این فیلم کوتاه رو بسازم حالا برم مذاکره کنم با تهیه کننده. کارهای مختلف .خیلی ایده تو ذهنم زیاده ولی واقعا الان تایمشو ندارم،وقتشو ندارم. مجبورم با پروژههایی که خیلی سریع تموم میشه فعلا بگذرم.
+ آقای صالح اباذری عزیز! من میدونم که شما الان به صورت فریلنسری کار میکنی. وقتی که میگیم فریلنسری تو ذهن خیلی از افراد ممکنه بیاد که آقا حتما باید یه جوون مثلاً یا نوجوانی باید باشه که مثلا تازه از فضای مدرسه یا مثلا مقطع کاردانی یا کارشناسی مثلا فارغ شده و دنبال یه کار ثابت میگرده، حالا تو این مدت میره جاهای مختلف به صورت فریلنسری کار میکنه. در مورد سبک شغل فریلنسری بگو چه جوریه سخته؟ چون فری لنسری پروژه یه وقت هست یه وقت نیست خوبی هایی داره بدی های داره. فری لنسر ها خیلی رو خودشون متکی ان.مثلا آدم مریض بشه دیگه پروژه نمیتونه بگیره حالا کار کارمندا، استعلاجی میگیری.
یه ذره از دنیای فری لنسری بگو با اینکه پدر هستی. در واقع توی اقوام بالاخره یه نگاه بدی داره. من یه مدتی که خودم بودم نگاه میکردن که مثلاً آقا تو الان کارت چیه؟ صبح کجا میری؟ الان دقیقا کارت چیه؟ چیکار میکنی؟ یه ذره براشون سخت بود. حالا باز فراتر از یکی از بچه ها میگفت که من تو یوتیوب دارم پول در میارم. مثلا از بابام الان حقوقم بیشتره. بابامهنوز اینو برام شغل حساب نمیکنه. میگه چه وضعیه از صبح تا شب پای کامپیوتر میشینید چیه. انگار حتما باید کار سخت بکنی کار نرم خیلی هنوز جا نیفتاده. اذیت نمیشی یعنی خانواده پذیرفتن؟ بالاخره اقوام درجه یک خانومت، شاید خود خانمت پذیرفتن فریلنسری و مسئله رو؟ چالشی باهاش نداشتی؟ خوبه؟ تو فکر هستی خودت مجموعه داشتهباشی؟ کارتو توسعه بدی؟ یا همین طوری فری لنس بری جلو با علاقه؟
-اتفاقا فری لنس خیلی باحاله. یعنی فکر میکنم اصلا به سن و سالم نیست. تو اینستا میبینم کسایی که سن و سالشون از منم بیشتره و خیلی هم حرفه ای دارن کار میکنن. و منوم از وقتی که فری لنس شدم به خاطر کرونا، دیگه از کرونا تقریبا دیگه یواش یواش از شکلی که کار میکردیم جدا شدیم. اون اوایل واقعا ترس داشتیم دیگه از کرونا. نمیرفتم دیگه میگفتن بیا شرکت. میگفتم تو خونه سیستم دارم انجام میدم. بعد دیدم چقدر باحاله الان تو خونه هست. هم خوبه هم بده.
خوبیش اینه که خوب شما توی خونه ای. حالا کنار پدر مادر نباشه خب راحتتری استقلال داری. مدیریت خانواده با شماست دیگه باید کار را انجام بدی. در کنار خانواده ای مثلا دخترم از وقتی که به دنیا اومد سال 98، تقریبا یک ساله بود من فری لنس شدم. از همون وقتی که کوچیک بود من تدوین میزنم میاد زوی پام میشینه و خودش هم عادت کرده میدونه دارم کار میکنم. یه حریم رو رعایت میکنه. و واقعا اذیتم نمیکنه.
+ با یه سری تدبیر ها میشه محمد صالح جان. من خودم ایام کرونا تو خونه یه ذره باید کار میکردم مثلا دختر خودم پذیرفته بود که وقتی میرم تو اتاق در میبندم مثلا نباید الان مزاحم بشه.
-ایراد هم البته همینه که شما کنار خانواده هستی، توی خونه هستی، ولی نیستی. یعنی شما اگه مثل قبل میرفتی شرکت، اداره یا هر جایی خوب صبح تا ظهر میرفتی، بعدش دیگه توی خونه کسی کار نداشت. همین الانشم اگر کسی بدونه که دارم تدوین توی خونه انجام میدم ساعت ۱۱ شب ممکنه زنگ بزنه بگه آقا این کار هست. همیشه باید آنلاین باشی. در حالی که زمانی که شرکت میرفتم خودشون میدونستن دیگه ساعت سه دیگه جواب نمیدم به کسی میره تا فردا. ولی الان دیگه ساعت ۱۱ شبم ممکنه زنگ بزنن. برای همین خیلی نمیگم که مثلاً کار رو کجا انجام میدم.
+واقعا یکی از مهمترین خوبی هاش اینه که دست خودته کار. بعد میدونی وقتی که مثلا کارمند بودم، خوب مثلا باید کارت میزدم کارم خیلی خوب بود خیلی دوستش داشتم .یعنی اون جایگاه دقیقا تخصصم بود روابط عمومی. ولی همیشه به خانمم میگفتم. احساس میکردم رو تردمیلم نه از بابت حقوق از بابت گذر عمر، یعنی چیزهای جدید دیگه مگه چقدربود؟ تازه شغل من متنوعترین جایگاه شغلی بود، عکاسی میکردم ، تیزر میزدم، شبکههای اجتماعی مجموعه دستم بود، با مهمانهای اونجا در ارتباط بودم و با مسئولین در ارتباط بودم. خیلی کار من اکتیو بود تازه. ولی احساس میکردم که اون کارمندی منو برده رو تردمیل.
الان من نود و هفت اومدم بیرون، از ۹۷ تا الان دارم فری لنسری کار میکنم میبرم جلو، درسته دارم بیشتر وقت میذارم، یعنی اونجا ساعت ۴ مثلا خونه بودم الان خیلی وقت میزارم، مثل پریشب تا ۱۱ شب من مجبور شدم بخاطر کارم اینجا باشم. ولی احساس میکنم که دارم به یه چیزی نزدیک میشم ،تردمیل نیست. تو فری لنسری یه مسئله هست به نظرم آدم اگه از خوابش بزنه ،یا صبح زودتر بلند شه، یا شب دیرتر بخوابه چون کار مال خودشه، و خروجی هم خوبه. تو کارمندیبری سر کار حالت خوب باشه خوب کار انجام بدی حقوق همونه. حالت بد باشه با کسی ارتباط نداشته باشی تو خودت باشی حقوق همونقدره .کارا رو خدای نکرده بی اخلاقی کنی ،کم کاری کنی یا بپیچونی هم حقوق همونقدره. چقدر مگه مدیر میخواد سلطه داشته باشه؟ آخر کسی که اهل پیچ باشه میپیچونه.
– با این سیستم بروکراسی که داریم واقعا میمونه طرف قراردادش چند ساله است حتی؟ رسم همینه. این فرد عوض نمیشه.این سیستم مریض کرده این بنده خدا راو!شاید خودش اگه یک سیستم قویتری میبود، رو به رشد می بود، مجبور میشد که خودش رو ارتقا بده. و خوبی فریلنسی و کارهایی که خصوصیه همینه. ما باید به روز باشیم.
+آره مثلا شما سردردی؟ خب باشه. الان این تیزری که بهت دادم خروجیش باید خوب باشه. حالا مهم نیست تو چیکار میکنی. مجبوری خودتو بهتر درمان بکنی، بیشتر وقت بگذاری و وقتی که با سختی بعد پولشو میگیری چقدر حس خوبی داره. یه کلیپی هست همیشه میگم وقتی که کارفرما تایید میده میگه شماره کارت بده چقدر خوبه. زحمت کشیدی و میبینی نتیجه رو. ماموسه. کارمند باشی، تا پنج سال دیگه مثلا میشی مدیر داخلی اونجا یا مدیر، بالاتر که نمیشه. البته انصافا سختی هم داره آقای اباذری. اگه بچه ها نتونن برنامه ریزی داشته باشن تو فری لنسری رشد نمیکنن. من خیلی از بچه ها رو میشناسم که فری لنس هستن میرن دفتر اشتراکی حتی، میگن از فضای خونه خارج بشیم، فریلنسر هستند ولی نمیتونن تدبیر امور داشته باشن تو خونه. تمرکز ندارن. من خودم همینم. حتی پروژه با قیمت بالا تو خونه انجام بدم اصلا انگاری مریضم. به خاطر شخصیتم. سختی هم داره دیگه.
-بله بالاخره آدم سخته براش. واقعا شما یه فضایی رو بعضی وقتا لازمه که تمرکز کامل داشته باشید. یه ذره حواست پرت بشه نمیتونی کار رو در بیاری. تمرکز عالی در بالاترین حالتش باید باشه. تو خونه خیلی سخته مگه اینکه کسی نباشه. بعضی وقتا شده من به خونواده گفتم شما برین مثلا خونه مادرتون این کارو تمومش کنم. بتونم تمرکز بگیرم.
+قانون جمع هم هست البته. من زمان کنکور خواهر برادرم ازدواج کردن. تک فرزند و عزیز خانواده بودم. بعد میز کامپیوتر ،تخت و همه تجهیزات، همه چی فراهم و خونه ساکت بود. صبح به صبح کتاب خونه درس میخوندم. اون زمان مامانم میگفت چرا میری کتابخونه؟ میگفتم همین که میرم اونجا میبینم ۵۰ نفر نشستن همه دارن درس میخونن بیشتر درس میخوندم. یعنی محیط به این سمت میبرد. الان وقتی میام بیرون مثلاً تو شرکت، روزایی که تنهام شاید مثلا کار و بهره کمتر باشه. ولی روزای دیگه مثلاً حتی بچه ها کار میکنن بهتره. ثابت نشده،ولی ادم از کار کردن دیگران انرژی میگیره.چون انسان ذاتا اجتماعی هست.
-خیلی چیزا رو میتونیم با جمع یاد بگیریم. مثلا ما یه کار گروهی که داشتیم با همدیگه یه ماه گذشته. خیلی چیزا یاد گرفتم از شما.بعد از این تجربه رفتم و نرم افزارم رو آپدیت کردم. خب این کارو من قبلا خودم انجام میدادم، بعد میومدم این نقطه کاتشو پیدا میکردم میچسبوندم به همدیگه و خوب در نمیومد، بعد میومدم افکت میدادم ولی خب چقدر خوب بود که شما یه نکته گفتین، آقا معین یه نکته گفت، دوستان یه نکته گفتن، یاد گرفتیم. آره یاد گرفتن انتها نداره .
+بعد اصلا سن نداره الان معین که شما نام بردی مثلا از تدوین گرای ماست، 82 هست دیگه. خوب از من ۱۱ سال کوچکتره. ولی من اصلا بعضی وقت ها ازش سوال میپرسم. خوب خیلی اکتیو سرچ میکنه، میگه از این روش بری بهتره و میگم آفرین، من این نکته رو نمیدونستم و خودش خم انرژی مثبت میگیره. این آموزش رو خیلی قبول دارم که آدم تو گروه معمولا بیشتر رشد میکنه.
-بله از خوبی های در جمع بودنه دیگه. هر کاری یه سری ایرادایی داره یه سری محاسنی داره،اینا باید کنار هم دیده بشه.
+ از درآمدت برای بحث تدوین و نوع کارت که در واقع رویکرد فریلنسری داری و فیلمبرداریه راضی هستی؟،مسیری هست که آدم برای خودش ابتداییات زندگی مثل یه وسیله نقلی و خونه رو بخواد هندل کنه؟ یه ذره هزینه متاسفانه خیلی افزایش پیدا کرده محمد صالح جان. با این مسیری که رفتی هزینه ها هندل میشه؟ فکر میکنی میتونی مثلا اتفاقات بزرگتری تو آینده باهاش رقم بزنی؟ از نظر درآمد مالی این کششو داره این کسب و کار؟
-آره خداروشکر بحث درآمدی خوبه. نمیگم خیلی عالیه .که همین الان اراده کنم مثلاً فلان دوربینو بگیرم این کارو بکنم اون کارو بکنم. ولی خوبه خدارو شکر. اما نکتهای که هست نمیدونم شما بهش رسیدین یا نه، من مشتری زیاد دارم و یه چیزی که هست برکته. بعضی ها هستن پولشون تموم نمیشه. مثلا یکی از مشتریام هست، دیر پول واریز میکنه. ولی واقعا پولش برکت داره. تموم نمیشه، و جاهای خوب خرج میشه. ولی یکی دیگه پولش برکت نداره. خداروشکر زندگی چرخیده تا الان. البته خیلی هم سخت گیر نیستیم مثلا بگید داره درس میخونه بعد پروژه انجام میده، این پروژه حتما باید مثلا ده تومن ازش درآمد داشته باشه که مثلا بشه اینقدر هزینه.
نه واقعا اگه کسی بخواد درس بخونه، خانواده بچرخونه، کار بکنه و اینا رو همه رو با همدیگه هندل کنه، یعنی در کنارشون باشه ،در تفریحشون باشه ، بازی با بچه داشته باشه و کارم انجام بده و در کنارش صبح تا ظهرم بره دانشگاه درس بخونه واقعا اونجوری نیست که درآمد آنچنانی داشته باشه دیگه باید یه خورده با سختی کنار اومد.
+جای رشد داره کارت مثلا اگه بخوای درآمد رو سه برابر کنی باید چیکار کنیم؟ مثلا فرض کن یه نفر توی کار فیلمبرداری همایش انجام میده مثلا ماهیهشت یا نه تومن کسب درآمد داره بخواد به سی چهل تومن برسونه این کار کشش داره؟
– به نظرم تو زمینه ما دامنه کار زیاده. مثلا شما تصویربردار هستی انواع و اقسام تصویربرداری میتونی انجام بدی. میتونی تصویر بردار دوربین ثابت باشی، میتونی گیمبال کار کنی، تصویر هوایی بگیری، میتونی پروژه کار کنی، هر کدوم از اینا دنیایی داره. شما اگر متخصص بشید توی پروژه، قیمت خودتو داری. دیگه فرق میکنه با کسی که فقط دوربین ثابت کار میکنه. یا اگه گیمبالت عالی باشه قیمت شما تعیین میکنی. وقت سر خاروندن هم نداری و متکی به یک شرکت نیستی جای مختلف هم کار میکنی. چند وقت پیش یه تهیه کننده بکه باهاش کار میکنم ازش پرسیدم گیمبال کارت رو کی گرفته؟ چون عالیه و خودم کار داشته باشم میخوام با ایشون کار کنم. اصلا غیر از اینکه تصاویرش نرم بود، میفهمید چه جوری باید بگیره زوایایی که شناسایی باید بشه. یک ایرادی که من همیشه دیدم در فیلم برداری، تدوین گر ممکنه خیلی بیشتر اذیت بشه تا تصویر بردار، چون میخواد کار رو ببنده. میبینم فیلم بردار خیلی زحمت کشیده ولی خوب در نیومده کار. چرا چون سوژه رو خوب انتخاب نمیکنند.
+ اصلا یه تغییر فوکس برای یه فیلم اصلا مفهوم فیلم رو میتونه عوض بکنه. یا مثلا یه نمای لاانگل یا های انگل بستن اصلا مفهوم رو میتونه عوض کنه. دقیقا ما میتونیم بفهمیم تحقیر شده طرف یا نه مثلا به دلش اومده و ناراحت شده یا اینکه حرفی زده مثلا تسلط پیدا کرده، مسلط شده به موضوع. خیلی حرفه ایه، خیلی نکته درسته بله. این دیگه واقعا با دیدن کارهای قوی و کار کردن با آدم های قوی سلیقه آدم میشه.
-یه بخش سلیقه است یه بخشش کارگردانیه همون که شما گفتید ذهنش تدوینگری نیست. تدوینگری چه مزیتی داره؟ کارگردانی دومه تدوینگر. و کارگردان باید پای کار باشه، شما هر فیلم برداری حتی یک همایش خیلی ساده یه نفر داره صحبت میکنه، یه کارگردان باید باشه یک ذهن کارگردان، حالا شخص کارگردان هم نه، خود تصویر بردار کارگردان باشه
+که از بالا نگاه کنه مثلا .
-آره بگه مثلا من هدفم اینه که این همایش، این سخنرانی، این برنامه این دیده بشه. این نتیجه کار ما باشه. خوب واسه این ما نیاز داریم که دوربین ما اینجا گذاشته بشه،از این زاویه گرفته باشه، مصاحبه بشه.
+موسیقی میزاری مثلا، اصلا فاز کلیپ فاز نشون دادن یه وضعیت سیاهه، موزیکو یه ذره عوض میکنی وضعیت امید رو به طرف منتقل میکنه. اصلا موسیقی خیلی حال کلیپ رو عوض میکنه و واقعا یه نفر با ذهن کارگردانی میتونه تشخیص بده که اینجا چه موزیکی باید بزنم. بعضی وقتا با انتخاب موزیک اشتباه، آدم نگاه میکنه همه چی خوبه، همه چی، رزولیشن ،سطح ایده آل ولی کار در نیومده.
من خیلی استفاده کردم از گفتگو با محمد صالح اباذری. تجربه خوبی برام. خیلی ممنون که دعوت ما را پذیرفتین .حالا من پیجتم میزارم بچه ها باهات آشنا بشن. و یه نکتهای میخواستم بگم تو حرفا. من اینو قبل از خداحافظی بگم، یه نکتهای شما گفتید در مورد کار زیاده .مدل کار ما یعنی تولید محتوا که انجام میدیم، همه الان دارن از حالت رویکرد سنتی کسب و کار خودشون دارن مدرن میشن، مدرن شدن یکی از مولفاتش حضور در شبکه های اجتماعی هست. واقعا کسب و کار ما سفارش خیلی زیاده. یعنی من چندین دوست خوب دارم که مثلا به عنوان فریلنس دارن فیلمبرداری میکنن، واقعا وقت ندارن. در کار فرش، من همیشه مثال میزنم به عنوان کار خیلی سخت و سنگین،
من مثلا از اول زندگی یه بار فرش خریدم، ولی شما کوچکترین بیزینس رو نگاه کنید یه دونه روسری فروشی آنلاین نگاه میکنی، حداقل مثلا روزی یه دونه، روزی نگیم هفته یه دونه، کلیپ از فروشگاهش باید بزاره. واقعا کسب و کار ما یعنی این تولید محتوای دیجیتال خیلی بازارش تشنه است.
خیلی مخصوصا مشهد یه جوری مثلا قطب تقریبا تولید محتوا هست. بزرگترین رسانه های دیجیتال الان تو مشهدن. سه تای اول، دوتا کشور که قطعی تو مشهد هستن. بازارش خیلی تشنه است هنوز. من اینقدر مشتری دارم و این همه طراحی سایت کردیم. ولی وقتی که یه ذره نگاه میکنی میبینی چقدر ظرفیت طراحی سایت هست. هر کدام از اینها خوب تیزر، عکاسی تبلیغاتی میخوان. کسی اگه بتونه خوب وارد بشه واقعا روابط عمومیش خوب باشه و صادقانه و با اخلاق کار بکنه به نظر من خیلی بازارش هنوز تشنه ست. مخصوصا برای این نسل اینترنت من مطمئنم که یه سری اتفاقات جدیدی توی تولید محتوا می افته. یعنی مردم بیشتر نیازمند میشن.
-بله. الان در دنیا ما توی دوره ای هستیم که نمیتونیم یک سال آینده رو پیش بینی کنیم. که چه دستاوردهایی واسه ما چه تهدیدهایی و چه فرصتهایی میتونه برای کار ما رقم بخوره. همین هوش مصنوعی که اومد خیلیا گفتن تدوین به محاق رفت. در حالی که خیلی قابلیتهای خوبی رو در اختیار تدوینگرا گذاشت. عالی بود واقعا عالی بود. بعد خودمونم به مشهد محدود نمی کنیم واقعا. مشتری از تهران داریم از کرج داریم.
+دوست من ۱۰ روز پیش رفت دبی، نمایشگاه بود تو دبی، طرف غرفه داشت گفت بیا بریم. رفت اونجا داره تولید محتوا میکنه چون ویدیو گرفتن و همه کار بلده و واقعا بازار محدود نیست. خیلی از بچه ها درآمد دلاری دارن. طرف از کانادا یا آمریکا حتی از خارجی ها داره پروژه میگیره نه ایرانی هایی که اونجا هستند.
-بله این سایت های فری لنسری که خیلی داغم هست کارش، میشه وارد بازارش شد.
+ خیلی خوب محمد صالح اباذری عزیز. خوشحال شدم ممنون از لطفت که اومدی و امیدوارم که تو کسب و کارت موفق باشی و یه فریلنسر درجه یک باشی و بمونی.
ممنون از شما که این قسمت هم نگاه کردید حتما نظراتتونو با ما به اشتراک بذارین. هم انرژی میگیریم هم اگر جایی ضعفی یا پیشنهادی میبینید حتما بگید. که بتونیم یه سری پادکست های بهتر براتون ضبط بکنیم. هرچقدر پادکست خوب باشه بازم ظرفیت داره که بهتر باشه. امیدوارم که با دیدن این پادکست اگر واقعا تصمیم دارید که تو حوزه دیجیتال مارکتینگ وارد بشید تصویرتون رو بگیرید و وارد بشید، و فرصت را از دست ندین. من سعی میکنم تجربیات تمام دوستامو با شما به اشتراک بزارم. امیدوارم که تو کسب و کارتون زندگیتون موفق باشین و خیلی ممنون.